در نگارش مقالات علمی، رعایت اصول قالب‌بندی و نگارش صحیح از اهمیت بسزایی برخوردار است. یک مقاله علمی صرفاً مجموعه‌ای از داده‌ها و یافته‌های پژوهشی نیست، بلکه یک اثر منسجم و ساختاریافته است که باید به گونه‌ای ارائه شود که به سهولت توسط مخاطب درک شده و اعتبار علمی پژوهش را به درستی منعکس نماید. متاسفانه، علی‌رغم اهمیت قالب‌بندی، بسیاری از پژوهشگران، به ویژه محققان نوپا، در این زمینه دچار اشتباهات رایجی می‌شوند که می‌تواند منجر به کاهش تاثیرگذاری مقاله، رد شدن آن توسط مجلات معتبر، و حتی خدشه‌دار شدن اعتبار علمی پژوهشگر گردد. این اشتباهات، که اغلب ناشی از عدم آگاهی کافی از اصول نگارش علمی، بی‌توجهی به دستورالعمل‌های مجلات، و یا سهل‌انگاری در مراحل پایانی نگارش است، می‌توانند در بخش‌های مختلف مقاله، از جمله عنوان، چکیده، بدنه اصلی، جداول و نمودارها، و فهرست منابع رخ دهند. در ادامه، به تشریح مهم‌ترین اشتباهات رایج در قالب‌بندی مقالات علمی و ارائه راهکارهای عملی برای رفع آن‌ها خواهیم پرداخت.یکی از نخستین و حیاتی‌ترین بخش‌های یک مقاله علمی، عنوان آن است. عنوان مقاله، اولین مواجهه مخاطب با پژوهش شماست و نقش تعیین‌کننده‌ای در جذب خواننده و ایجاد انگیزه برای مطالعه مقاله ایفا می‌کند. عنوان نامناسب می‌تواند سبب بی‌توجهی خوانندگان و حتی داوران به مقاله شود. یکی از اشتباهات رایج در انتخاب عنوان، طولانی و گنگ بودن آن است. عنوانی که بیش از حد طولانی باشد، نه تنها خواندن و به خاطر سپردنش دشوار است، بلکه ممکن است اطلاعات کم‌اهمیتی را در بر بگیرد که از تمرکز بر پیام اصلی پژوهش می‌کاهد. در مقابل، عنوان‌های بسیار کوتاه نیز ممکن است ابهامات زیادی را ایجاد کرده و نتوانند به درستی محتوای مقاله را منعکس کنند. عنوان بهینه باید مختصر، واضح، و گویای محتوای اصلی پژوهش باشد. باید به گونه‌ای تنظیم شود که به سرعت و به آسانی منظور اصلی مقاله را به مخاطب منتقل کند. عنوان باید به طور مشخص موضوع پژوهش، روش تحقیق، و یا یافته‌های کلیدی را در بر بگیرد، بدون آنکه به جزئیات غیرضروری پرداخته شود. برای رفع این اشتباه، پژوهشگران باید پس از نگارش مقاله، عنوان را بازبینی کرده و اطمینان حاصل کنند که عنوان انتخابی، به‌طور دقیق و خلاصه، محتوای مقاله را نمایندگی می‌کند. استفاده از کلمات کلیدی مرتبط با موضوع پژوهش در عنوان، می‌تواند به بهبود جستجوپذیری مقاله و جذب مخاطبان هدف کمک کند. همچنین، پرهیز از استفاده از اختصارات و اصطلاحات تخصصی غیرضروری در عنوان، به افزایش فهم‌پذیری آن برای طیف وسیع‌تری از خوانندگان کمک خواهد کرد. عنوان باید جذاب و در عین حال دقیق باشد، به گونه‌ای که خواننده را به مطالعه ادامه مقاله ترغیب کند.

پس از عنوان، چکیده مقاله از اهمیت بالایی برخوردار است. چکیده، خلاصه‌ای جامع و مستقل از کل مقاله است که به خواننده امکان می‌دهد تا در کمترین زمان ممکن، از موضوع، روش، نتایج، و نتیجه‌گیری‌های اصلی پژوهش مطلع شود. اشتباه رایج در نگارش چکیده، عدم رعایت ساختار استاندارد و ارائه اطلاعات ناقص یا مبهم است. چکیده‌ها معمولاً باید از ساختار مشخصی پیروی کنند که شامل بخش‌های مقدمه (بیان مسئله)، روش تحقیق، نتایج اصلی، و نتیجه‌گیری نهایی است. بسیاری از پژوهشگران به اشتباه، چکیده را صرفاً به معرفی کلی موضوع پژوهش و ذکر برخی از یافته‌ها محدود می‌کنند، در حالی که یک چکیده مناسب باید تمامی جنبه‌های کلیدی پژوهش را به طور مختصر و منسجم پوشش دهد. عدم ذکر روش تحقیق در چکیده، یکی دیگر از اشتباهات رایج است. خواننده باید بتواند با خواندن چکیده، درک کند که پژوهشگر از چه روشی برای رسیدن به نتایج خود استفاده کرده است.

در بخش مقدمه مقاله، پژوهشگر باید زمینه و اهمیت موضوع پژوهش را تبیین نماید. اشتباه رایج در بخش مقدمه، طولانی و پراکنده‌گویی است. مقدمه نباید به یک مرور ادبیات جامع و مفصل تبدیل شود، بلکه باید به طور متمرکز و هدفمند، خواننده را برای درک مسئله پژوهش و اهمیت آن آماده کند. مقدمه‌های طولانی و بی‌هدف، نه تنها خسته‌کننده هستند، بلکه ممکن است تمرکز خواننده را از مسئله اصلی پژوهش دور کنند. مقدمه باید با بیان مسئله پژوهش آغاز شود و به تدریج به تبیین اهمیت و ضرورت انجام پژوهش بپردازد. در مقدمه باید به شکاف‌های دانش موجود در زمینه پژوهش اشاره شود و نشان داده شود که پژوهش حاضر، چگونه به پر کردن این شکاف‌ها کمک می‌کند. همچنین، در مقدمه باید اهداف و سوالات پژوهش به طور واضح و مشخص بیان شوند. اشتباه دیگر در بخش مقدمه، عدم ارائه مرور ادبیات مرتبط به صورت منسجم و هدفمند است. مرور ادبیات در مقدمه باید به گونه‌ای ارائه شود که نشان دهد پژوهشگر با پیشینه پژوهش در زمینه مورد نظر آشنایی کامل دارد و پژوهش حاضر، بر مبنای دانش موجود بنا شده است. مرور ادبیات باید به طور انتخابی و متمرکز بر مطالعات مرتبط با مسئله پژوهش انجام شود و از ذکر مطالعات غیرمرتبط و پراکنده پرهیز گردد.

بخش روش‌شناسی مقاله، بخش کلیدی دیگری است که اعتبار علمی پژوهش را تعیین می‌کند. در این بخش، پژوهشگر باید به طور دقیق و شفاف، روش‌های جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها را شرح دهد. اشتباه رایج در بخش روش‌شناسی، ابهام و عدم شفافیت در ارائه اطلاعات مربوط به روش‌ها است. روش‌شناسی باید به گونه‌ای نوشته شود که هر خواننده‌ای بتواند با مطالعه آن، پژوهش را بازتولید کند. ذکر نکردن جزئیات مربوط به جامعه آماری، نمونه‌گیری، ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها، و روش‌های تحلیل آماری، از جمله اشتباهات رایج در این بخش است. برای مثال، اگر پژوهشگر از پرسشنامه برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده کرده است، باید اطلاعات دقیقی در مورد نوع پرسشنامه، روایی و پایایی آن، و نحوه اجرای آن ارائه دهد. اگر از روش‌های تحلیل آماری استفاده شده است، باید نوع آزمون‌های آماری، سطح معناداری، و نرم‌افزارهای آماری مورد استفاده ذکر شوند. اشتباه دیگر در بخش روش‌شناسی، توجیه ناکافی انتخاب روش‌ها است. پژوهشگر باید به طور منطقی و مستدل، دلایل انتخاب روش‌های خاص را توضیح دهد و نشان دهد که چرا این روش‌ها برای پاسخگویی به سوالات پژوهش مناسب هستند. برای مثال، اگر پژوهشگر از روش تحقیق کیفی استفاده کرده است، باید دلایل انتخاب این روش را نسبت به روش‌های کمی توضیح دهد و نشان دهد که چرا روش کیفی برای بررسی مسئله پژوهش مناسب‌تر است. برای رفع این اشتباهات، پژوهشگران باید در نگارش بخش روش‌شناسی، دقت و شفافیت را در اولویت قرار دهند. تمامی جزئیات مربوط به روش‌های جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها باید به طور کامل و دقیق ذکر شوند. توجیه منطقی و مستدل انتخاب روش‌ها باید به گونه‌ای ارائه شود که خواننده را متقاعد کند که روش‌های انتخابی، برای پاسخگویی به سوالات پژوهش مناسب و معتبر هستند. بخش روش‌شناسی باید به زبان فنی و تخصصی نوشته شود و از اصطلاحات مبهم و کلی پرهیز گردد. جداول و نمودارها در بخش روش‌شناسی، می‌توانند به شفافیت و فهم‌پذیری بیشتر این بخش کمک کنند.

بخش یافته‌ها، قلب مقاله علمی است و نتایج اصلی پژوهش را ارائه می‌دهد. اشتباه رایج در بخش یافته‌ها، ارائه گزارش‌های توصیفی صرف و عدم استفاده مناسب از جداول و نمودارها است. یافته‌ها نباید صرفاً به صورت متنی و توصیفی ارائه شوند، بلکه باید به گونه‌ای سازماندهی شوند که خواننده بتواند به سرعت و به آسانی نتایج اصلی پژوهش را درک کند. استفاده از جداول و نمودارها برای ارائه داده‌های کمی و مقایسه‌ای، می‌تواند به بهبود فهم‌پذیری و جذابیت بخش یافته‌ها کمک کند. جداول و نمودارها باید به طور واضح و خوانا باشند و عنوان و توضیحات مناسبی داشته باشند که به درک محتوای آن‌ها کمک کند. اشتباه دیگر در بخش یافته‌ها، تفسیر زودهنگام و نامناسب نتایج است. یافته‌ها باید به صورت عینی و بدون تفسیر شخصی ارائه شوند. تفسیر یافته‌ها باید به بخش بحث موکول شود. در بخش یافته‌ها، صرفاً باید به گزارش نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها پرداخته شود، بدون آنکه به معنا و مفهوم آن‌ها پرداخته شود. برای مثال، اگر پژوهشگر در یک پژوهش کمی، رابطه معناداری بین دو متغیر پیدا کرده است، در بخش یافته‌ها باید صرفاً به گزارش این رابطه معنادار و مقدار ضریب همبستگی و سطح معناداری بپردازد، بدون آنکه به تفسیر این رابطه و دلایل وجود آن بپردازد. برای رفع این اشتباهات، پژوهشگران باید در نگارش بخش یافته‌ها، به سازماندهی و ارائه مناسب داده‌ها توجه ویژه داشته باشند. استفاده از جداول و نمودارها برای ارائه داده‌های کمی و مقایسه‌ای، باید به طور موثر و هدفمند صورت گیرد. یافته‌ها باید به صورت عینی و بدون تفسیر شخصی ارائه شوند و از هرگونه قضاوت و نتیجه‌گیری زودهنگام پرهیز گردد. بخش یافته‌ها باید به زبان ساده و قابل فهم نوشته شود و از اصطلاحات تخصصی غیرضروری پرهیز گردد. ارجاع به جداول و نمودارها در متن، به خوانایی و پیوستگی بخش یافته‌ها کمک خواهد کرد.بخش بحث، فرصتی است برای پژوهشگر تا نتایج پژوهش خود را تفسیر کرده و به سوالات پژوهش پاسخ دهد. اشتباه رایج در بخش بحث، تکرار یافته‌ها و عدم ارائه تفسیر عمیق و تحلیلی است. بخش بحث نباید صرفاً به خلاصه کردن یافته‌ها و تکرار آن‌ها بپردازد، بلکه باید به تحلیل و تفسیر یافته‌ها در چارچوب نظری و پیشینه پژوهش بپردازد. در بخش بحث باید به سوالات پژوهش پاسخ داده شود و نشان داده شود که یافته‌های پژوهش، چه معنایی دارند و چه اهمیتی در دانش موجود دارند. همچنین، در بخش بحث باید به مقایسه یافته‌های پژوهش حاضر با یافته‌های پژوهش‌های پیشین پرداخته شود و شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود توضیح داده شوند. اشتباه دیگر در بخش بحث، اغراق در تعمیم‌پذیری یافته‌ها و عدم اشاره به محدودیت‌های پژوهش است.

بخش نتیجه‌گیری، بخش پایانی مقاله است که خلاصه‌ای از مهم‌ترین یافته‌ها و نتیجه‌گیری‌های پژوهش را ارائه می‌دهد. اشتباه رایج در بخش نتیجه‌گیری، طولانی و تکراری بودن آن است. بخش نتیجه‌گیری نباید به تکرار جزئیات یافته‌ها و بحث‌ها بپردازد، بلکه باید به طور خلاصه و متمرکز، مهم‌ترین یافته‌ها و نتیجه‌گیری‌های پژوهش را بیان کند. بخش نتیجه‌گیری باید پاسخی مختصر و جامع به سوالات پژوهش ارائه دهد و بر اهمیت و دستاوردهای اصلی پژوهش تاکید کند. همچنین، در بخش نتیجه‌گیری می‌توان به کاربردهای عملی و پیشنهادات برای پژوهش‌های آتی اشاره کرد. اشتباه دیگر در بخش نتیجه‌گیری، ارائه نتیجه‌گیری‌های کلی و مبهم است. نتیجه‌گیری‌ها باید دقیق و مشخص باشند و بر مبنای یافته‌های پژوهش ارائه شوند. نتیجه‌گیری‌های کلی و مبهم، نه تنها ارزش بخش نتیجه‌گیری را کاهش می‌دهند، بلکه ممکن است اعتبار علمی پژوهش را نیز زیر سوال ببرند. برای رفع این اشتباهات، پژوهشگران باید در نگارش بخش نتیجه‌گیری، اختصار و تمرکز را در اولویت قرار دهند. بخش نتیجه‌گیری باید خلاصه‌ای از مهم‌ترین یافته‌ها و نتیجه‌گیری‌های پژوهش را به طور واضح و مختصر ارائه دهد. تاکید بر اهمیت و دستاوردهای اصلی پژوهش و اشاره به کاربردهای عملی و پیشنهادات برای پژوهش‌های آتی، به غنای بخش نتیجه‌گیری می‌افزاید. بخش نتیجه‌گیری باید به زبان ساده و رسا نوشته شود و از اصطلاحات تخصصی غیرضروری پرهیز گردد. پایان‌بندی قوی و تاثیرگذار برای بخش نتیجه‌گیری، می‌تواند تاثیر مثبتی بر ذهن خواننده بر جای بگذارد.

جداول و نمودارها، ابزارهای قدرتمندی برای ارائه داده‌ها و یافته‌ها در مقالات علمی هستند. اشتباه رایج در استفاده از جداول و نمودارها، عدم رعایت اصول طراحی و ارائه نامناسب آن‌ها است. جداول و نمودارها باید به گونه‌ای طراحی و ارائه شوند که به سهولت توسط خواننده قابل درک باشند و اطلاعات را به طور موثر منتقل کنند. جداول و نمودارها باید عنوان و توضیحات مناسبی داشته باشند که به درک محتوای آن‌ها کمک کند. عنوان جدول یا نمودار باید به طور خلاصه و واضح، محتوای آن را مشخص کند. توضیحات جدول یا نمودار باید اطلاعات تکمیلی را ارائه دهد و به خواننده در درک بهتر داده‌ها کمک کند. اشتباه دیگر در استفاده از جداول و نمودارها، تکرار اطلاعات در متن و جداول/نمودارها است. اطلاعات نباید هم در متن و هم در جداول/نمودارها به طور کامل تکرار شوند. جداول و نمودارها باید به عنوان مکمل متن عمل کنند و اطلاعاتی را ارائه دهند که به سختی می‌توان آن‌ها را در متن به طور واضح و مختصر بیان کرد. برای رفع این اشتباهات، پژوهشگران باید در طراحی و ارائه جداول و نمودارها، به اصول طراحی گرافیکی و ارائه اطلاعات توجه ویژه داشته باشند. جداول و نمودارها باید به طور واضح و خوانا باشند و از فونت مناسب و اندازه قلم قابل خواندن استفاده شود. استفاده از رنگ‌ها و خطوط در جداول و نمودارها باید به طور هدفمند و برای افزایش وضوح و فهم‌پذیری اطلاعات انجام شود. عنوان و توضیحات جداول و نمودارها باید دقیق و کامل باشند و به درک محتوای آن‌ها کمک کنند. ارجاع به جداول و نمودارها در متن، به پیوستگی و انسجام مقاله کمک خواهد کرد.

زبان و گرامر، از ارکان اصلی هر مقاله علمی هستند. اشتباه رایج در زبان و گرامر مقالات علمی، استفاده از زبان غیررسمی و پر از اشتباهات گرامری است. مقالات علمی باید به زبان رسمی و آکادمیک نگارش شوند و از استفاده از زبان عامیانه، اصطلاحات غیررسمی، و جملات پیچیده و مبهم پرهیز گردد. زبان مقاله باید واضح، رسا، و دقیق باشد و به سهولت توسط خواننده قابل درک باشد. اشتباهات گرامری و املایی، نه تنها ظاهر نامناسبی به مقاله می‌بخشند، بلکه ممکن است فهم‌پذیری آن را نیز کاهش دهند و اعتبار علمی پژوهش را زیر سوال ببرند. اشتباه دیگر در زبان و گرامر مقالات علمی، عدم رعایت لحن و سبک نگارش علمی است. لحن مقاله باید رسمی، عینی، و بی‌طرفانه باشد و از هرگونه لحن احساسی، جانبدارانه، و شخصی پرهیز گردد. سبک نگارش علمی باید دقیق، منسجم، و منطقی باشد و از هرگونه پراکنده‌گویی، حاشیه‌روی، و جملات طولانی و پیچیده پرهیز گردد. برای رفع این اشتباهات، پژوهشگران باید در نگارش مقالات علمی، به زبان و گرامر توجه ویژه داشته باشند. مقالات را به زبان رسمی و آکادمیک نگارش کرده و از استفاده از زبان غیررسمی و عامیانه پرهیز کنند. جملات را کوتاه، واضح، و رسا نوشته و از جملات پیچیده و مبهم پرهیز گردد. گرامر و املای مقاله را به دقت بررسی کرده و از هرگونه اشتباه گرامری و املایی پرهیز شود. لحن و سبک نگارش علمی را رعایت کرده و از لحن احساسی، جانبدارانه، و شخصی پرهیز گردد. بازخوانی مقاله توسط فرد دیگری که تسلط کافی به زبان و گرامر علمی دارد، می‌تواند به شناسایی و رفع اشتباهات احتمالی کمک کند.

در مجموع، اجتناب از اشتباهات رایج در قالب‌بندی مقالات علمی و رعایت اصول نگارش صحیح، گامی اساسی در جهت ارتقای کیفیت مقالات و افزایش شانس پذیرش آن‌ها در مجلات معتبر است. توجه به جزئیات قالب‌بندی، در کنار محتوای علمی قوی و روش‌شناسی دقیق، می‌تواند تاثیر بسزایی در موفقیت انتشار مقالات علمی داشته باشد. پژوهشگران با آگاهی از این اشتباهات رایج و به‌کارگیری راهکارهای ارائه شده، می‌توانند مقالات خود را به گونه‌ای ارائه دهند که نه تنها محتوای علمی پژوهش را به درستی منعکس نمایند، بلکه از نظر ظاهری نیز جذاب و حرفه‌ای باشند و نظر داوران و خوانندگان را به خود جلب کنند.

در دنیای پویای نشر علمی، سیستم‌های ارسال مقاله برای مجلات نقش حیاتی ایفا می‌کنند. این سیستم‌ها، به عنوان دروازه‌های اصلی ورود تحقیقات پژوهشگران به عرصه دانش، تأثیر مستقیمی بر سرعت، کارایی و شفافیت فرایند انتشار مقالات علمی دارند. در طول دهه‌های گذشته، شاهد تحولات چشمگیری در این سیستم‌ها بوده‌ایم، از روش‌های سنتی مبتنی بر پست و نامه‌نگاری تا پلتفرم‌های پیشرفته آنلاین که اکنون به ابزارهای غالب در این حوزه تبدیل شده‌اند. بررسی مزایا و معایب سیستم‌های مختلف ارسال مقاله، نه تنها برای سردبیران و مدیران مجلات، بلکه برای پژوهشگران و جامعه علمی به طور کلی، از اهمیت بسزایی برخوردار است. انتخاب سیستم مناسب می‌تواند به بهبود کیفیت فرایند داوری، کاهش هزینه‌ها، افزایش دسترسی و تسریع در انتشار نتایج تحقیقات منجر شود. در مقابل، انتخاب نادرست ممکن است سبب کندی روند بررسی مقالات، افزایش بار کاری برای دست‌اندرکاران مجله، و کاهش رضایت نویسندگان و داوران گردد.

نخستین نوع سیستم ارسال مقاله که به بررسی آن می‌پردازیم، روش سنتی ارسال دستی است. این روش که در گذشته‌ای نه چندان دور، شکل غالب ارسال مقالات به مجلات علمی بود، مبتنی بر ارسال نسخه‌های چاپی مقاله از طریق پست یا پیک به دفتر مجله است. در این سیستم، نویسنده مقاله خود را به صورت چاپی آماده کرده و همراه با نامه‌ای رسمی که درخواست بررسی و انتشار مقاله را در آن مطرح می‌کند، به آدرس مجله ارسال می‌نماید. پس از دریافت مقاله در دفتر مجله، دبیر یا سردبیر مجله مسئولیت بررسی اولیه و ارسال آن به داوران را بر عهده می‌گیرد. در این فرایند، ارتباط بین نویسندگان، سردبیران و داوران عمدتاً از طریق مکاتبات پستی یا تلفنی انجام می‌شود.

از جمله مزایای این سیستم می‌توان به ایجاد ارتباط شخصی‌تر بین نویسنده و دفتر مجله اشاره کرد. در این روش، نویسنده احساس می‌کند که ارتباط مستقیم‌تری با مجله و دست‌اندرکاران آن دارد. برای برخی از پژوهشگران، به خصوص در رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی که ارتباطات شخصی و شبکه‌سازی در آن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، این جنبه می‌تواند جذاب باشد. علاوه بر این، در شرایطی که دسترسی به فناوری‌های دیجیتال و اینترنت محدود است، مانند برخی مناطق دورافتاده یا کشورهای در حال توسعه با زیرساخت‌های ضعیف ارتباطی، سیستم ارسال دستی می‌تواند همچنان یک گزینه عملی و قابل دسترس باشد.

با این حال، معایب سیستم ارسال دستی بسیار پررنگ‌تر و جدی‌تر از مزایای اندک آن است. نخستین و بارزترین عیب این روش، کندی و زمان‌بر بودن فرایند ارسال و بررسی مقاله است. ارسال مقاله از طریق پست، خود زمان قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهد. پس از دریافت مقاله در دفتر مجله، فرایند دستی توزیع و ارجاع آن به داوران، و سپس جمع‌آوری نظرات داوری و اطلاع‌رسانی به نویسندگان، همگی زمان‌بر و مستعد تأخیر هستند. در دنیای پرشتاب علم و پژوهش امروزی که سرعت انتشار نتایج تحقیقات از اهمیت بالایی برخوردار است، این کندی می‌تواند به طور قابل توجهی از جذابیت و کارایی سیستم ارسال دستی بکاهد.

پس از سیستم ارسال دستی، نوبت به بررسی سیستم ارسال مقالات از طریق ایمیل می‌رسد. این روش که به عنوان یک گام میانی در گذار از سیستم‌های سنتی به سیستم‌های دیجیتال محسوب می‌شود، در مقایسه با ارسال دستی، مزایای قابل توجهی را ارائه می‌دهد، اما همچنان با محدودیت‌ها و چالش‌های خاص خود روبرو است. در سیستم ارسال از طریق ایمیل، نویسنده مقاله خود را به صورت فایل الکترونیکی (معمولاً در قالب فرمت‌های PDF یا Word) به آدرس ایمیل مجله ارسال می‌کند. دبیر یا سردبیر مجله پس از دریافت ایمیل، مقاله را بررسی اولیه کرده و در صورت تطابق با حوزه و معیارهای مجله، آن را برای داوری به داوران متخصص ارسال می‌کند. ارتباط بین نویسندگان، سردبیران و داوران در این سیستم عمدتاً از طریق ایمیل برقرار می‌شود.

یکی از مهم‌ترین مزایای سیستم ارسال ایمیلی، سرعت و سهولت نسبی آن در مقایسه با ارسال دستی است. ارسال مقاله از طریق ایمیل در عرض چند ثانیه انجام می‌شود و نیازی به صرف زمان برای چاپ و بسته‌بندی مقاله و مراجعه به پستخانه نیست. دریافت مقاله در دفتر مجله نیز به سرعت و به صورت الکترونیکی انجام می‌شود، که این امر فرایند اولیه بررسی و ارجاع مقاله به داوران را تسریع می‌بخشد.

مزیت دیگر سیستم ایمیلی، کاهش هزینه‌ها است. در این روش، نیازی به چاپ نسخه‌های متعدد مقاله و پرداخت هزینه‌های پستی نیست. هزینه‌های اداری مربوط به مدیریت مکاتبات ایمیلی نیز به طور قابل توجهی کمتر از هزینه‌های مربوط به مکاتبات پستی است. این کاهش هزینه‌ها می‌تواند برای مجلات، به خصوص مجلات کوچک و با بودجه محدود، بسیار حائز اهمیت باشد.

علاوه بر این، سیستم ارسال ایمیلی تا حدودی شفافیت بیشتری نسبت به سیستم دستی ارائه می‌دهد. نویسندگان پس از ارسال مقاله، معمولاً یک ایمیل تأیید دریافت از مجله دریافت می‌کنند. ارتباط با دفتر مجله برای پیگیری وضعیت مقاله نیز از طریق ایمیل آسان‌تر و سریع‌تر از تلفن یا پست است. هرچند که این شفافیت هنوز با شفافیت سیستم‌های آنلاین پیشرفته قابل مقایسه نیست، اما در مقایسه با سیستم دستی، یک گام رو به جلو محسوب می‌شود.

با وجود این مزایا، سیستم ارسال ایمیلی همچنان دارای معایب و محدودیت‌هایی است که کارایی و اثربخشی آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یکی از مهم‌ترین معایب این سیستم، فقدان یک سیستم سازمان‌یافته برای مدیریت گردش کار داوری است. در سیستم ایمیلی، فرایند ارسال مقاله به داوران، پیگیری نظرات داوری، و جمع‌آوری و تجمیع آن‌ها، عمدتاً به صورت دستی و غیرمکانیزه انجام می‌شود. دبیر یا سردبیر مجله باید به صورت دستی ایمیل‌ها را به داوران ارسال کند، پاسخ‌ها را پیگیری نماید، و اطلاعات مربوط به داوری را در یک فایل یا نرم‌افزار جداگانه ثبت و سازمان‌دهی کند. این فرایند دستی و غیرمکانیزه مستعد اشتباهات انسانی، فراموشی، و از دست رفتن اطلاعات است و می‌تواند باعث کندی و بی‌نظمی در فرایند داوری شود.

مشکل دیگر سیستم ایمیلی، دشواری در مدیریت حجم بالای ایمیل‌ها است. مجلات علمی، به خصوص مجلات معتبر و پرطرفدار، روزانه تعداد زیادی مقاله از طریق ایمیل دریافت می‌کنند. مدیریت این حجم بالای ایمیل‌ها، دسته‌بندی و سازمان‌دهی آن‌ها، و اطمینان از اینکه هیچ مقاله‌ای از قلم نیفتد یا گم نشود، می‌تواند چالش‌برانگیز و زمان‌بر باشد. استفاده از فیلترها و ابزارهای مدیریت ایمیل می‌تواند تا حدی به کاهش این مشکل کمک کند، اما باز هم سیستم ایمیلی در مقایسه با سیستم‌های آنلاین پیشرفته که به طور خاص برای مدیریت فرایند ارسال و داوری مقالات طراحی شده‌اند، از کارایی کمتری برخوردار است.

به طور خلاصه، سیستم ارسال مقاله از طریق ایمیل، به عنوان یک گام رو به جلو نسبت به سیستم دستی، مزایای قابل توجهی از جمله سرعت، سهولت و کاهش هزینه‌ها را ارائه می‌دهد. با این حال، فقدان سیستم سازمان‌یافته برای مدیریت گردش کار داوری، دشواری در مدیریت حجم بالای ایمیل‌ها، نگرانی‌های امنیتی و محدودیت‌های گزارش‌گیری، همگی از جمله معایب و محدودیت‌هایی هستند که باعث شده‌اند این سیستم نیز به تدریج جای خود را به سیستم‌های آنلاین پیشرفته‌تر بدهد.

اکنون به بررسی سیستم‌های ارسال مقاله آنلاین می‌رسیم که در حال حاضر به عنوان رایج‌ترین و پیشرفته‌ترین روش ارسال مقالات به مجلات علمی شناخته می‌شوند. این سیستم‌ها که بر پایه پلتفرم‌های نرم‌افزاری تحت وب طراحی شده‌اند، مجموعه‌ای جامع از امکانات و قابلیت‌ها را برای مدیریت کل فرایند ارسال، داوری، و انتشار مقالات ارائه می‌دهند. سیستم‌های آنلاین ارسال مقاله در انواع مختلفی وجود دارند، از جمله پلتفرم‌های تجاری، سیستم‌های اختصاصی و سیستم‌های متن‌باز. هر یک از این انواع دارای ویژگی‌ها، مزایا و معایب خاص خود هستند که در ادامه به تفصیل به آن‌ها خواهیم پرداخت.

نخست به بررسی پلتفرم‌های تجاری ارسال مقاله می‌پردازیم. این پلتفرم‌ها که توسط شرکت‌های تجاری توسعه و ارائه می‌شوند، معمولاً به صورت اشتراکی یا مبتنی بر هزینه برای مجلات قابل استفاده هستند. از جمله پلتفرم‌های تجاری معروف می‌توان به ScholarOne Manuscripts، Editorial Manager و Aries Systems’ Editorial Manager اشاره کرد. این پلتفرم‌ها به عنوان سیستم‌های جامع مدیریت گردش کار داوری، طیف گسترده‌ای از امکانات را برای تسهیل و بهبود فرایند ارسال و بررسی مقالات ارائه می‌دهند.

یکی از مهم‌ترین مزایای پلتفرم‌های تجاری، ارائه یک سیستم گردش کار داوری کاملاً مکانیزه و سازمان‌یافته است. این پلتفرم‌ها با بهره‌گیری از نرم‌افزارهای پیشرفته و پایگاه‌های داده، فرایند ارسال مقاله، ارجاع به داوران، جمع‌آوری نظرات داوری، تصمیم‌گیری نهایی، و ارتباط با نویسندگان را به صورت خودکار و گام به گام مدیریت می‌کنند. این مکانیزاسیون فرایند، احتمال اشتباهات انسانی را به حداقل رسانده و کارایی و سرعت فرایند داوری را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد.

مزیت دیگر پلتفرم‌های تجاری، ارائه امکانات پیشرفته برای جستجو و انتخاب داوران مناسب است. این پلتفرم‌ها معمولاً با پایگاه‌های داده بزرگی از داوران متخصص در حوزه‌های مختلف علمی مرتبط هستند. سردبیران و مدیران مجلات می‌توانند با استفاده از ابزارهای جستجوی پیشرفته این پلتفرم‌ها، داوران مناسب برای مقالات خود را به سرعت و به سهولت پیدا کرده و از آن‌ها برای داوری دعوت به عمل آورند. این امر به بهبود کیفیت فرایند داوری و انتخاب داوران متخصص‌تر کمک می‌کند.

علاوه بر این، پلتفرم‌های تجاری امکانات جامعی برای پیگیری وضعیت مقالات و گزارش‌گیری ارائه می‌دهند. نویسندگان، سردبیران و مدیران مجلات می‌توانند در هر لحظه به وضعیت مقاله خود دسترسی داشته و از مراحل مختلف فرایند داوری مطلع شوند. پلتفرم‌ها همچنین گزارش‌های مفصلی در مورد جنبه‌های مختلف فرایند داوری، مانند زمان داوری، نرخ پذیرش، و عملکرد داوران، ارائه می‌دهند. این گزارش‌ها به مجلات کمک می‌کنند تا فرایند داوری خود را به طور مستمر پایش و بهبود بخشند.

مزیت دیگر پلتفرم‌های تجاری، ارائه پشتیبانی فنی و آموزشی از سوی شرکت ارائه‌دهنده پلتفرم است. مجلات می‌توانند در صورت بروز هرگونه مشکل فنی یا سوال در مورد نحوه استفاده از پلتفرم، از پشتیبانی فنی شرکت بهره‌مند شوند. شرکت‌های ارائه‌دهنده پلتفرم همچنین معمولاً دوره‌های آموزشی و مستندات جامعی را برای آموزش کاربران و تسهیل استفاده از پلتفرم ارائه می‌دهند.

با وجود مزایای متعدد، پلتفرم‌های تجاری ارسال مقاله دارای معایبی نیز هستند که باید به آن‌ها توجه کرد. نخستین و بارزترین عیب این پلتفرم‌ها، هزینه استفاده از آن‌ها است. پلتفرم‌های تجاری معمولاً به صورت اشتراکی و با پرداخت هزینه‌های سالانه یا ماهانه قابل استفاده هستند. این هزینه‌ها می‌تواند برای مجلات، به خصوص مجلات کوچک و با بودجه محدود، قابل توجه باشد. علاوه بر هزینه اشتراک، ممکن است هزینه‌های جانبی دیگری نیز مانند هزینه‌های سفارشی‌سازی پلتفرم یا هزینه‌های پشتیبانی فنی اضافی وجود داشته باشد.

عیب دیگر پلتفرم‌های تجاری، وابستگی به شرکت ارائه‌دهنده پلتفرم و محدودیت‌های سفارشی‌سازی است. مجلات برای استفاده از این پلتفرم‌ها، باید به شرایط و سیاست‌های شرکت ارائه‌دهنده پایبند باشند. سفارشی‌سازی پلتفرم برای انطباق با نیازهای خاص مجله ممکن است محدود یا پرهزینه باشد. همچنین، در صورت قطع همکاری با شرکت ارائه‌دهنده پلتفرم، مجله باید به یک پلتفرم جدید مهاجرت کند که این امر می‌تواند زمان‌بر و پردردسر باشد.

علاوه بر این، برخی از مجلات ممکن است نگرانی‌هایی در مورد حریم خصوصی و امنیت داده‌های خود در پلتفرم‌های تجاری داشته باشند. داده‌های مربوط به مقالات، نویسندگان و داوران در سرورهای شرکت ارائه‌دهنده پلتفرم ذخیره می‌شوند. مجلات باید اطمینان حاصل کنند که شرکت ارائه‌دهنده پلتفرم از تدابیر امنیتی مناسب برای حفاظت از این داده‌ها استفاده می‌کند و سیاست‌های حریم خصوصی آن با قوانین و مقررات مربوطه سازگار است.

در ادامه به بررسی سیستم‌های اختصاصی ارسال مقاله می‌پردازیم. این سیستم‌ها توسط خود ناشران یا دانشگاه‌ها به صورت داخلی توسعه داده می‌شوند و به طور اختصاصی برای استفاده مجلات همان ناشر یا دانشگاه طراحی شده‌اند. سیستم‌های اختصاصی معمولاً برای سازمان‌های بزرگ با تعداد زیادی مجله و نیازهای خاص مناسب هستند.

یکی از مهم‌ترین مزایای سیستم‌های اختصاصی، انطباق کامل با نیازها و فرایندهای خاص ناشر یا دانشگاه است. سیستم‌های اختصاصی می‌توانند به طور دقیق بر اساس گردش کار داوری، سیاست‌های انتشار، و برند تجاری ناشر یا دانشگاه طراحی و سفارشی‌سازی شوند. این انطباق کامل می‌تواند کارایی و اثربخشی سیستم را به طور قابل توجهی افزایش دهد.

مزیت دیگر سیستم‌های اختصاصی، کنترل کامل بر داده‌ها و زیرساخت‌های فنی است. ناشر یا دانشگاه مالک کامل سیستم و داده‌های آن است و می‌تواند به طور مستقیم امنیت و حریم خصوصی داده‌ها را مدیریت کند. همچنین، ناشر یا دانشگاه می‌تواند زیرساخت‌های فنی سیستم را بر اساس نیازهای خود انتخاب و مدیریت کند.

علاوه بر این، سیستم‌های اختصاصی در بلندمدت می‌توانند از نظر هزینه‌ای مقرون به صرفه‌تر از پلتفرم‌های تجاری باشند. هرچند که هزینه اولیه توسعه و استقرار یک سیستم اختصاصی ممکن است بالا باشد، اما در بلندمدت، با حذف هزینه‌های اشتراک و وابستگی به شرکت‌های تجاری، می‌توان در هزینه‌ها صرفه‌جویی کرد.

با وجود این مزایا، سیستم‌های اختصاصی دارای معایبی نیز هستند. نخستین و بارزترین عیب این سیستم‌ها، هزینه اولیه بالای توسعه و استقرار آن‌ها است. توسعه یک سیستم اختصاصی نیازمند سرمایه‌گذاری قابل توجهی در نیروی انسانی متخصص، سخت‌افزار، نرم‌افزار و زیرساخت‌های فنی است. این هزینه اولیه بالا ممکن است برای سازمان‌های کوچک و با بودجه محدود قابل تحمل نباشد.

عیب دیگر سیستم‌های اختصاصی، مسئولیت کامل ناشر یا دانشگاه در قبال نگهداری، پشتیبانی و به‌روزرسانی سیستم است. ناشر یا دانشگاه باید نیروی انسانی متخصص و منابع مالی کافی برای نگهداری و پشتیبانی از سیستم در طول زمان تخصیص دهد. به‌روزرسانی سیستم برای انطباق با فناوری‌های جدید و رفع اشکالات احتمالی نیز بر عهده ناشر یا دانشگاه است.

در جمع‌بندی بحث مزایا و معایب سیستم‌های مختلف ارسال مجلات، می‌توان گفت که انتخاب سیستم مناسب به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله بودجه مجله، نیازهای خاص فرایند داوری، دانش فنی موجود در مجله، و اولویت‌های مجله در زمینه هزینه، کارایی، سفارشی‌سازی و پشتیبانی. سیستم‌های ارسال دستی و ایمیلی، با وجود مزایای اندک، به دلیل معایب و محدودیت‌های جدی، دیگر به عنوان گزینه‌های کارآمد و مناسب در دنیای نشر علمی مدرن مطرح نیستند. پلتفرم‌های تجاری، با ارائه امکانات جامع و پشتیبانی حرفه‌ای، برای مجلاتی که بودجه کافی دارند و به دنبال یک سیستم آماده و کارآمد هستند، گزینه مناسبی به شمار می‌روند. سیستم‌های اختصاصی، برای سازمان‌های بزرگ با نیازهای خاص و منابع مالی قابل توجه، می‌توانند یک گزینه سفارشی و کنترل‌شده باشند. در نهایت، تصمیم‌گیری در مورد انتخاب سیستم مناسب، نیازمند بررسی دقیق و ارزیابی جامع نیازها و امکانات مجله و در نظر گرفتن تمام جوانب مثبت و منفی هر یک از گزینه‌ها است.

در دنیای پویای پژوهش‌های علمی، معیارهای مجلات به ابزارهای ضروری تبدیل شده‌اند که برای ارزیابی، مقایسه و درک جایگاه نشریات علمی در میان دریای وسیع دانش تولید شده، به کار می‌روند. این معیارها، که از محاسبات ساده‌ای مانند شمارش استنادات تا الگوریتم‌های پیچیده‌تر شبکه‌های استنادی گسترده هستند، نقشی محوری در شکل‌دهی به چشم‌انداز علمی ایفا می‌کنند. از دانشمندانی که به دنبال انتشار یافته‌های خود هستند تا کتابداران دانشگاهی که به دنبال بهینه‌سازی مجموعه مجلات خود می‌باشند و نهادهای تامین مالی که در پی ارزیابی بازده سرمایه‌گذاری‌های تحقیقاتی خود هستند، معیارهای مجلات اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ذینفعان مختلف قرار می‌دهند. با این حال، تفسیر و استفاده صحیح از این معیارها مستلزم درک عمیق از ماهیت، محاسبات، محدودیت‌ها و زمینه کاربردی آن‌ها است. در غیر این صورت، تکیه بیش از حد یا تفسیر نادرست این شاخص‌ها می‌تواند منجر به تصمیمات غیربهینه، ارزیابی‌های مغرضانه و در نهایت، آسیب به پیشرفت دانش شود.

درک اهمیت معیارهای مجلات مستلزم شناخت جایگاه مرکزی مجلات علمی در اکوسیستم دانش است. مجلات به عنوان مخازن دانش معتبر عمل می‌کنند، جایی که یافته‌های پژوهشی پس از طی فرآیند طاقت‌فرسای بررسی همتایان (peer review) منتشر می‌شوند. این فرآیند دقیق، که توسط متخصصان حوزه مربوطه انجام می‌پذیرد، تضمین می‌کند که مقالات منتشر شده از نظر روش‌شناسی دقیق، از نظر علمی معتبر و از نظر دانش بشری، دارای ارزش افزوده باشند. مجلات، با گرد هم آوردن بهترین پژوهش‌ها در حوزه‌های تخصصی، به عنوان مبنایی برای پیشرفت علمی عمل می‌کنند و به پژوهشگران امکان می‌دهند تا از آخرین دستاوردها آگاه شوند، یافته‌های خود را بر پایه آن‌ها بنا کنند و مرزهای دانش را به پیش برانند. در این میان، معیارهای مجلات به عنوان عدسی‌هایی عمل می‌کنند که از طریق آن‌ها می‌توان به کیفیت، نفوذ و جایگاه نسبی یک مجله در میان همتایانش نگریست. این معیارها، با ارائه داده‌های کمی درباره جنبه‌های مختلف عملکرد یک مجله، به ذینفعان امکان می‌دهند تا تصمیمات آگاهانه‌تری در زمینه انتخاب مجله برای انتشار یا مطالعه، ارزیابی عملکرد پژوهشی، و تخصیص منابع اتخاذ کنند.

دسته بندی گسترده‌ای از معیارهای مجلات وجود دارد که هر کدام جنبه متفاوتی از عملکرد یک مجله را روشن می‌سازند. این معیارها را می‌توان به طور کلی به دو دسته اصلی تقسیم کرد: معیارهای مبتنی بر استناد (citation-based metrics) و معیارهای نوظهور یا آلت‌متریک (altmetrics). معیارهای مبتنی بر استناد، که ریشه‌های تاریخی عمیق‌تری دارند، بر اساس تحلیل الگوهای استناد به مقالات منتشر شده در یک مجله محاسبه می‌شوند. در مقابل، آلت‌متریک‌ها تلاش می‌کنند تا ابعاد گسترده‌تری از تأثیر یک مجله و مقالات آن را فراتر از استنادات علمی سنتی، از جمله تعاملات آنلاین، ذکر در رسانه‌های اجتماعی و بازتاب در سیاست‌گذاری‌ها، ثبت و ارزیابی نمایند.

در میان معیارهای مبتنی بر استناد، “ضریب تأثیر” یا “ایمپکت فکتور” (Impact Factor - IF) به عنوان شناخته‌شده‌ترین و پرکاربردترین معیار، جایگاه برجسته‌ای دارد. ایمپکت فکتور، که توسط موسسه اطلاعات علمی (Institute for Scientific Information - ISI) که اکنون بخشی از شرکت کلاریویت آنالیتیکس (Clarivate Analytics) است، ابداع شده و سالانه در گزارش‌های استنادی مجلات (Journal Citation Reports - JCR) منتشر می‌شود، میانگین تعداد استنادات دریافتی مقالات منتشر شده در یک مجله در طول دو سال قبل را محاسبه می‌کند. به عبارت دیگر، ایمپکت فکتور یک مجله در سال Y برابر است با تعداد استنادات به مقالات منتشر شده در آن مجله در سال‌های Y-1 و Y-2، تقسیم بر تعداد کل مقالات قابل استناد (معمولاً مقالات پژوهشی و مقالات مروری) منتشر شده در همان دو سال. ایمپکت فکتور به عنوان یک شاخص از “تأثیر” یا “نفوذ” یک مجله در نظر گرفته می‌شود، به طوری که مجلات با ایمپکت فکتور بالاتر، عموماً به عنوان مجلات “معتبرتر” و “مهم‌تر” تلقی می‌گردند.

با وجود شهرت گسترده، ایمپکت فکتور با انتقاداتی نیز مواجه شده است. یکی از مهم‌ترین انتقادات، وابستگی آن به حوزه موضوعی است. الگوهای استناد در حوزه‌های مختلف علمی به طور قابل توجهی متفاوت است. به عنوان مثال، در حوزه‌هایی مانند زیست‌شناسی مولکولی و پزشکی که سرعت انتشار و استناد بسیار بالاست، ایمپکت فکتورها به طور معمول بسیار بالاتر از حوزه‌هایی مانند ریاضیات و علوم انسانی است. بنابراین، مقایسه ایمپکت فکتور مجلات در حوزه‌های مختلف، گمراه‌کننده است. علاوه بر این، دوره زمانی دو ساله برای محاسبه ایمپکت فکتور نیز مورد انتقاد قرار گرفته است. در برخی حوزه‌ها، تأثیر واقعی یک مقاله ممکن است سال‌ها پس از انتشار آن آشکار شود و استنادها به تدریج افزایش یابند. بنابراین، ایمپکت فکتور ممکن است تصویر کاملی از تأثیر بلندمدت یک مجله ارائه ندهد. همچنین، ایمپکت فکتور مستعد دستکاری است. مجلات می‌توانند با انتشار تعداد زیادی مقالات مروری (که به طور معمول بیشتر مورد استناد قرار می‌گیرند) یا با تشویق نویسندگان به استناد به مقالات خود در همان مجله (خوداستنادی)، ایمپکت فکتور خود را به طور مصنوعی افزایش دهند.

شاخص دیگری که به عنوان مکمل ایمپکت فکتور مطرح می‌شود، “شاخص فوری” یا “ایمدییسی ایندکس” (Immediacy Index) است. این شاخص، سرعت استناد به مقالات منتشر شده در یک مجله در همان سال انتشار را اندازه‌گیری می‌کند. شاخص فوری به عنوان نسبت تعداد استنادات به مقالات منتشر شده در یک مجله در سال مشخص، تقسیم بر تعداد کل مقالات منتشر شده در همان سال محاسبه می‌شود. شاخص فوری، تصویری از سرعت انتشار دانش و بحث‌های علمی در یک حوزه خاص را ارائه می‌دهد. مجلاتی که دارای شاخص فوری بالاتری هستند، معمولاً در حوزه‌هایی فعال هستند که یافته‌های جدید به سرعت مورد توجه قرار می‌گیرند و به آن‌ها استناد می‌شود. با این حال، شاخص فوری نیز مانند ایمپکت فکتور، تحت تأثیر حوزه موضوعی قرار دارد و در حوزه‌هایی که سرعت انتشار دانش پایین‌تر است، ممکن است شاخص فوری پایین‌تری نیز مشاهده شود. علاوه بر این، شاخص فوری به دلیل دوره زمانی کوتاه (یک ساله) بسیار فرار است و می‌تواند تحت تأثیر رویدادهای خاص یا انتشار مقالات بسیار پر استناد در یک سال خاص، به شدت نوسان داشته باشد.

در راستای تلاش برای رفع برخی از محدودیت‌های ایمپکت فکتور، معیارهای دیگری نیز توسعه یافته‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به “نمره ایگن‌فکتور” (Eigenfactor Score) و “نمره نفوذ مقاله” (Article Influence Score) اشاره کرد. نمره ایگن‌فکتور، که بر اساس الگوریتم PageRank گوگل توسعه یافته است، تلاش می‌کند تا “پرستیژ” یا “اهمیت” مجلات را بر اساس شبکه استنادی در نظر بگیرد. در محاسبه نمره ایگن‌فکتور، نه تنها تعداد استنادها، بلکه منبع استنادها نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. استنادهای دریافتی از مجلات معتبرتر، وزن بیشتری نسبت به استنادهای دریافتی از مجلات کم‌اعتبارتر دارند. علاوه بر این، نمره ایگن‌فکتور، خوداستنادی مجلات را در محاسبات خود حذف می‌کند. نمره نفوذ مقاله، از نمره ایگن‌فکتور مشتق شده و میانگین نفوذ هر مقاله در یک مجله را اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت دیگر، نمره نفوذ مقاله، نمره ایگن‌فکتور یک مجله را بر تعداد مقالات قابل استناد منتشر شده در آن مجله در طول پنج سال قبل، تقسیم می‌کند. نمره ایگن‌فکتور و نمره نفوذ مقاله، هر دو، دوره زمانی طولانی‌تری (پنج ساله) را در نظر می‌گیرند و به نظر می‌رسد تصویر جامع‌تری از تأثیر مجلات نسبت به ایمپکت فکتور ارائه می‌دهند. با این حال، این معیارها نیز مبتنی بر پایگاه داده Web of Science هستند و ممکن است پوشش کاملی از تمامی مجلات علمی نداشته باشند.

معیار دیگری که برای ارزیابی مجلات به کار می‌رود، “رتبه‌بندی مجله SCImago” (SCImago Journal Rank - SJR) است. SJR، که توسط گروه SCImago توسعه یافته و بر اساس پایگاه داده Scopus محاسبه می‌شود، نیز مانند نمره ایگن‌فکتور، از الگوریتم PageRank برای ارزیابی پرستیژ مجلات استفاده می‌کند. SJR نیز وزن بیشتری به استنادهای دریافتی از مجلات معتبرتر می‌دهد و خوداستنادی مجلات را در محاسبات خود حذف می‌کند. یکی از ویژگی‌های مهم SJR، نرمال‌سازی آن بر اساس حوزه موضوعی است. SJR تلاش می‌کند تا تفاوت‌های موجود در الگوهای استناد در حوزه‌های مختلف را در نظر بگیرد و امکان مقایسه منصفانه‌تری بین مجلات در حوزه‌های مختلف را فراهم سازد. SJR به عنوان یک معیار “حوزه-نرمال شده” (field-normalized) در نظر گرفته می‌شود، به این معنی که ارزش‌های آن در حوزه‌های مختلف قابل مقایسه نسبی هستند. با این حال، SJR نیز مبتنی بر پایگاه داده Scopus است و ممکن است پوشش کاملی از تمامی مجلات علمی، به ویژه مجلات موجود در حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی، نداشته باشد.

“شاخص نرمال شده منبع برای تأثیر هر مقاله” (Source Normalized Impact per Paper - SNIP) نیز یکی دیگر از معیارهای حوزه-نرمال شده است که توسط مرکز مطالعات علم و فناوری (Centre for Science and Technology Studies - CWTS) دانشگاه لیدن توسعه یافته و بر اساس پایگاه داده Scopus محاسبه می‌شود. SNIP تلاش می‌کند تا تفاوت‌های موجود در الگوهای استناد در حوزه‌های مختلف را با در نظر گرفتن “زمینه استنادی” (citation context) مقالات، جبران کند. SNIP بر اساس این ایده است که تأثیر یک استناد، بسته به میانگین تعداد استنادهای دریافتی مقالات در حوزه مربوطه، متفاوت است. به عنوان مثال، استناد در حوزه‌ای که تعداد استنادات کم است، ارزش بیشتری نسبت به استناد در حوزه‌ای که تعداد استنادات زیاد است، دارد. SNIP، میانگین تعداد استنادهای دریافتی مقالات یک مجله را بر “پتانسیل استناد” در حوزه مربوطه، تقسیم می‌کند. پتانسیل استناد، میانگین تعداد استنادهای دریافتی مقالات در حوزه موضوعی مشابه در پایگاه داده Scopus است. SNIP به عنوان یک معیار قوی برای مقایسه مجلات در حوزه‌های مختلف در نظر گرفته می‌شود، زیرا تفاوت‌های موجود در الگوهای استناد را به طور مؤثری جبران می‌کند. با این حال، SNIP نیز مبتنی بر پایگاه داده Scopus است و ممکن است پوشش کاملی از تمامی مجلات علمی نداشته باشد.

“شاخص h مجله” (Journal h-index) نیز یکی دیگر از معیارهای مبتنی بر استناد است که برای ارزیابی مجلات به کار می‌رود. شاخص h، که در ابتدا برای ارزیابی عملکرد پژوهشگران ابداع شده بود، برای مجلات نیز قابل محاسبه است. شاخص h یک مجله برابر است با h، اگر h مقاله از مقالات منتشر شده در آن مجله حداقل h بار مورد استناد قرار گرفته باشند. به عنوان مثال، اگر یک مجله دارای شاخص h برابر با 50 باشد، به این معنی است که حداقل 50 مقاله از مقالات منتشر شده در آن مجله، هر کدام حداقل 50 بار مورد استناد قرار گرفته‌اند. شاخص h، هم کمیت و هم کیفیت مقالات یک مجله را به طور همزمان در نظر می‌گیرد. مجلات با شاخص h بالا، هم تعداد زیادی مقاله پر استناد منتشر کرده‌اند و هم عمق تأثیر مقالات آن‌ها بالا بوده است. شاخص h نسبت به معیارهای میانگین مانند ایمپکت فکتور، کمتر تحت تأثیر مقالات بسیار پر استناد قرار می‌گیرد و به عنوان یک معیار قوی‌تر و پایدارتر برای ارزیابی عملکرد مجلات در نظر گرفته می‌شود. با این حال، شاخص h نیز مانند سایر معیارهای مبتنی بر استناد، تحت تأثیر حوزه موضوعی و دوره زمانی قرار دارد. مقایسه شاخص h مجلات در حوزه‌های مختلف و بدون در نظر گرفتن طول عمر مجلات، ممکن است گمراه‌کننده باشد.

در چشم‌انداز رو به تحول پژوهش‌های علمی، معیارهای مجلات نیز به طور مداوم در حال تکامل هستند. ظهور دسترسی آزاد (open access) به مقالات علمی، تغییرات قابل توجهی در نحوه انتشار و دسترسی به دانش ایجاد کرده است و بر معیارهای مجلات نیز تأثیرگذار بوده است. مجلات دسترسی آزاد، به طور معمول به طور گسترده‌تری در دسترس هستند و می‌توانند به مخاطبان بیشتری دست یابند. این امر می‌تواند منجر به افزایش تعداد استنادها و تعاملات آنلاین با مقالات دسترسی آزاد شود. با این حال، تأثیر دسترسی آزاد بر معیارهای مجلات، موضوعی پیچیده و در حال بررسی است و هنوز به طور کامل درک نشده است.

همچنین، توجه روزافزون به “تأثیرات گسترده‌تر” (broader impacts) پژوهش‌های علمی، فراتر از جامعه علمی، منجر به توسعه معیارهای جدیدی شده است که تلاش می‌کنند تا ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تأثیر پژوهش‌ها را نیز اندازه‌گیری نمایند. آلت‌متریک‌ها در این راستا، نقش مهمی ایفا می‌کنند و به عنوان ابزاری برای ثبت و ارزیابی تأثیرات غیرآکادمیک پژوهش‌ها، مورد توجه قرار گرفته‌اند. انتظار می‌رود که در آینده، معیارهای مجلات به سمت رویکردهای جامع‌تر و چندبعدی‌تر حرکت کنند و نه تنها تأثیر علمی، بلکه تأثیرات اجتماعی و کاربردی پژوهش‌ها را نیز در نظر بگیرند. مهم‌ترین نکته در استفاده از معیارهای مجلات، درک ماهیت ابزاری آن‌ها است. معیارها، صرفاً ابزارهایی هستند که به ما کمک می‌کنند تا اطلاعات بیشتری درباره عملکرد مجلات به دست آوریم و تصمیمات آگاهانه‌تری اتخاذ کنیم. آن‌ها نباید به عنوان اهداف غایی در نظر گرفته شوند. هدف نهایی در پژوهش‌های علمی، تولید دانش با کیفیت بالا و پیشبرد مرزهای دانش بشری است. معیارهای مجلات، تنها زمانی ارزشمند هستند که در خدمت این هدف قرار گیرند و به ارتقای کیفیت و تأثیر پژوهش‌های علمی کمک نمایند. استفاده مسئولانه، آگاهانه و انتقادی از معیارهای مجلات، در کنار ارزیابی کیفی و داوری تخصصی، می‌تواند به بهبود نظام پژوهش‌های علمی و تسهیل پیشرفت دانش بشری، کمک شایانی نماید.